حسرتی بالاتر از این هست؟!


دلنوشته های تنهایی من

شب که او خندان و سر خوش
سرمه بر مژگان خود پاشد
تا به شادی چهره خود را برای تو
و شاید اشتیاق تو بیارآید
چشم من همچون یتیمی داغ دیده
بالشم را می کند از اشکهایش خیس
حسرتی بالاتر از این هست؟!
شب که با سر پنجه هایش
می نوازد تار زلفت را
پنجه هایم با جنونی رنگ حسرت
گیسوانم را کشد نالان،
او میان شور شیرین هوس
لب به روی گونه هایت می نهد آنگاه
بوسه باران می کند سر تا به پایت آه...
می پرستد شور چشمت
می ستاید گرمی آغوش امنت...
من کنار بستری خالی به امید پناهی گرم
پتوی دیگری بر روی آغوشم کشم
تا که شاید گرم گردد پیکر یخ بسته ام
حسرتی بالاتر از این هست؟!
شب که او بر روی بازو های قدرتمند تو سر می گذارد
تا که حتما با خیالی راحت و خوش
خواب را مهمان چشمانش کند
من درون بستر تنهاییم لحظه هارا می شمارم
تا که شاید زودتر صبح گردد
حسرتی بالاتر از این هست؟!
شب که او در خواب هفتم آسمانها را بپیماید
من چو یک دیوانه می غلتم
نمی آید سراغم خواب
جای بوی عطر و دود تلخ سیگارت ،
کنار بستر من بوی مرگ و ناله و اندوه می آید
بغض تلخم می شود هق هق
حسرتی بالاتر از این هست؟!
شب که من با آرزوی مرگ سر به بالین می گذارم
او به شوق با تو بودن در طلوعی نو بیارامد
من چه تنها و غریب و عاشقم هر شب...
حسرتی بالاتر از این هست؟!
یک شب آخر... جای او ، من...
آرزویی خوشتر از این هست؟!
 
نمی خواهی مرا اما، نمی گویی به من هرگز
چرایش را نمی دانم!
نمی خواهی که حتی دل نگاهش را
به چشمان تو اندازد
نمی خواهی کنار من قدم برداری و حتی
نمی خواهی که نامت بر زبان آرم
نمی خواهی مرا اما، نمی گویی به من هرگز
چرایش را نمی دانم!
نمی خواهی که حتی لحظه ای در فکر من باشی
نمی خواهی که اشکم را بریزم پیش پای تو
نمی خواهی که دست سرد من باشد
انیس دست گرم تو
نمی خواهی مرا اما، نمی گویی به من هرگز
چرایش را نمی دانم!
ولی من خوب می دانم
که تو هرگز نمی خواهی مرا گرچه،
چرایش را نمی دانم!!!

خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد
نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟
چه می‌کنی اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوست‌ترش داشته ... به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد
گلایه‌ای نکنی بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که ... نه! نفرین نمی‌کنم که مباد
به او که عاشق او بوده‌ام زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
 
شك ندارم دوباره با او باز
گوشه اي گرم گفتگو هستي
دست او را گرفته اي در دست
خوش به حالش كه مال او هستي

شك ندارم غروبها ديگر
چون دو عاشق كنار هم هستيد
نيست هرگز غروبتان غمگين
چون به هم بي بهانه دل بستيد

گفته بودم كه بين من يا او
انتخاب كن يكي و بعد بگو
از نگاهم فرار مي كردي
آخر اما يواش گفتي او

شك ندارم كه در كنار تو
روزگارش پر است از شادي
خوش به حال دلش شود چون كه
اين تو هستي كه دل به او دادي

اين غرور من است در اين شعر
مي شود خط خطي به آساني
ميچكد روي دفتر شعرم
قطره اشكم چه تلخ و پنهاني

من خودم گفتمش كه آزادي
تا كه دنيا به ميل او گردد
مرگ من را خدا ميسر كن
گر بخواهم كه بازبرگردد

مي خراشد چه سخت روحم را
اين كه بي تو چه قدر بدبختم
مانده ام در تظاهر اين كه
با فداكاري ام چه خوشبختم
 
من پذيرفتم كه عشق افسانه است
اين دل درد آشنا ديوانه است
مي روم شايد فراموشت كنم
با فراموشي هم آغوشت كنم
مي روم از رفتن من شاد باش
از عذاب ديدنم آزاد باش
گرچه تو تنها تر از ما مي روي
آرزو دارم شبي عاشق شوي
آرزو دارم بفهمي درد را
تلخي برخورد هاي سرد را
می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که شبها در کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی
 



نظرات شما عزیزان:

sssss
ساعت13:38---19 خرداد 1392
حکایت رفاقت من با تو حکایت "قهوه" ایست که امروز بیاد تو تلخ تلخ نوشیدم!

و با هر جرعه بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه!؟

آنقدر ماندم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم

تمام که شد فهمیدم...
"باز هم قهوه میخواهم!!
حتی تلخ تلخ..."


شیرین بانو
ساعت1:47---21 فروردين 1392
سلام
متن هایی که توی وبلاگت داری خیلی جالب و قشنگن!
میتونم ازشون بردارم برای وبلاگم؟!
تا اونجایی که من دیدم مثل تقریبا همه وبلاگها آدرس و منبعی نوشته نشده براشون.
موفق باشی


fariba
ساعت10:49---8 مرداد 1391
فراموشت نمیکنم تا جان در بدن دارم.
اگر دیدی فراموشی
بدان تن در کفن دارم...


کوه بی غم
ساعت16:23---15 فروردين 1391
با سلام وبلاگت واقعا عالی بود منو هم می تونی لینک کنی


نفس
ساعت12:52---12 فروردين 1391
سلام وب خوبی داری خوشحال میشم به منم سربزنی و نظر بدی منتظرم

کورش
ساعت18:10---11 اسفند 1390
کارت و سایتت حرف نداره داش ارش.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







Power By: LoxBlog.Com